خدایا امشب میای کنارم تا یه کم درد دل کنم؟
می دونم سرت شلوغه…منم همیشه مزاحمم
اما یه امشب و کنارم باش که درد تنهایی به استخوانم رسیده است!!
خدایا می دونم می بینیم و صدای زجه هام و هرلحظه می شنوی
پس تو هم حرفی بزن در برابر این همه درد دل و نالید نم
خدایا…
می دونی خسته شدن از زندگی و کم آوردم یعنی چه؟
می دونی طعم اشکی که به خون می ماند یعنی چه؟
می دونی روبروی آینه ایستادن وبا تصویری تکراری حرف زدن یعنی چه؟
می دونی زخمهای کهنه را یکی یکی شمردن و دم بر نیاوردن یعنی چه؟
میدونی چه حسی داره وقتی از درد لبریزی و کسی نیست سنگ صبورت باشه؟
میدونی وقتی همدلی نیست خودت را اروم کردن یعنی چه؟
خدایا…
می دونی….؟؟!!
نظرات شما عزیزان:
|